نفس مامان،محمد نفس مامان،محمد، تا این لحظه: 15 سال و 8 ماه و 23 روز سن داره

محمد...نوری از خدا

شب خاطره انگیز

1390/10/19 17:22
نویسنده : مامان محمد
2,127 بازدید
اشتراک گذاری

محمد جون خیلی مهمونی رو دوست داره،از اینکه با بچه ها باشه و باهاشون بازی کنه لذت میبره.

EmoticonEmoticonEmoticonEmoticonEmoticon

 

دیروز مهدی جون به من گفت که مامان میشه بریم خونه خان دایی جون پیش عارف و عرفان؟(پسر دایی هاش) تا نی نی ناز این حرف رو شنید مدام می گفت که مامانی بییم خونه دایی جون(بریم خونه دایی جون)،؛من هم به زن دایی نساء زنگ زدم و بهش گفتم که ما میاییم خونه شون،تا موقع رفتن بشه محمدم بی قراری میکرد و با لا خره ما به خونه دایی جون رمضان رفتیم و نی نی ناز بلافاصله با دونه دونه اسباب بازی های عارف جون بازی میکرد.

شکلکهای جالب آروین

تازه خونه خان دایی،ماهان(پسر داییش)همراه با دایی جون موسی و باران کوچولو و زن دایی کبری هم اومده بودن.

محمد فقط پیش عارف و ماهان و داداش مهدی بود،خیلی هم بهش خوش گذشت.

بعد از شام،دایی جون موسی،خیلی با محمد کل کل می کرد و می خواست باهاش بازی کنه ولی محمد از دستش فرار میکرد که بازی نکنه.من هم خیلی زود از این صحنه عکس گرفتم.

 

 

با لا خره محمد با دایی جون موسی کنار اومد و باهاش بازی کرد.

دایی جون دوستت دارم

عرفان جون خیلی محمد و مهدی رو دوست داره و از اینکه محمد و مهدی اونجا بودن خیلی خوشحال بود.

عرفان جون دوستت داریم

تا زمان اومدن،محمد خیلی بازی کرد و وقتی که من بهش گفتم که دیگه باید بریم،عزیز دلم اصلا لج نکرد وآماده رفتن شد.

این هم یکی از شبهای به یاد موندنی محمد جون بود و وقتی که به خونه اومد،خیلی زود به رختخواب رفت وخوابش برد،چونکه خیلی بازی کرده بود و خسته شده بود.

دایی جونا دوستتون دارم یه عالمه.     

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامان زهره
20 دی 90 9:23
سلام. خداراشکر که به محمد جون خوش گذشت. خداراشکر که محمد جون همیشه حرف بزرگترهاشو گوش می کنه و موقع رفتن بهونه نمی گیره!



سلام عزیزم،مرسی که دوباره اومدی،امیدوارم که همه بچه ها حرف بزرگتراشونو مخصوصا مامانشونو گوش کنن.براتون آرزوی موفقیت میکنم.
محدثه
21 دی 90 10:15
سلام محمدکوچولو، امیدوارم همیشه بهت خوش بگذره. منم یه دایی دارم وروجک شایدم بدتر از وروجک، همیشه اذیتم میکنه منم مجبورم مثل تو آخرش کوتاه بیام.
آرزوی موفقت برای تو و خانواده ت ...



سلام خواهرجونی،مرسی که اومدی،پس من و تو با هم همدردیم خدا بهمون صبر ایوب عنایت کنه،چاره دیگه ای جز کنار اومدن نداشتم.من هم برات آرزوی موفقیت و خوشبختی میکنم.
مام پارسا
21 دی 90 11:43
سلام محمد جون همیشه به مهمونی و شادی.آفرین که پسر خوبی هستی و به حرفای مامانی گوش میدی. خانومی درمورد اون ماهیگیری ،ما اونو از فروشگاه گلدونه که از طرف میدون شهدا قبل از بازار ترکمن هست خریدیم.