محمد له میشه
سلام سلام سلام
سلامی چون بوی گل آشنایی،سلامی چون بوی گل بهار نارنج برای شما دوستای عزیزتر از جانم،حالتون خوبه؟امیدوارم که هر کجا و مشغول هر کاری که هستین خوب و خوش و سر حال باشین.
الهی آمین
من می خوام داستان له شدن محمد رو براتون تعریف کنم داستان از این قراره:
یه روز که مثل همیشه مشغول کار خونه بودم محمدم منو صدا کرد، منم از توی آشپزخونه جوابشو دادم و محمدم در جواب من گگگگگگگگگگفت:مامانی له شدم،مامانی له شدم،منم که این حرفشو شنیدم بلافاصله دویدم به سمتش و با یه صحنه خییییییییلی جالب روبرو شدم،با اینکه قلبم داشت از تو دهنم در می اومد ولی خییلی از کار محمد خندیدم،جوری که ریسه رفتم و از خنده زیاد نفسم بند اومد منم چون از این کارش خوشم اومد چند تا عکس از چند زاویه گرفتم که تا به بابا و داداش مهدی نشونشون بدم،دلمم نیومد که تو وبش نزارم،تمام دوست و رفیقاش هم از این کارش ریسه میرفتن.
حالا بشنوید که این کار رو از کجا و از کی یاد گرفته:
نی نی ناز این کارشو از یه روباه توی یه برنامه کارتونی به اسم(آلفا و امگا)یاد گرفته که به قرار زیره:
2تا روبا یکی دختر و یکی پسر برای آشنایی با هم می خواستن توی جنگل خودشون گشتی بزنن،روباه پسر به روباه دختر میگه که منو بخندون روباه دختر خودشو به شکل یه قورباقه له شده در میاره و به روباه پسر میگه من شکل چی شدم؟روباه پسر با کمی تامل میگه نمیدونم و روباه دختر میگه من شکل یه قورباقه ای که ماشین از روش رد شد و له شده،هستم و دوتایی کلی می خندن،این طوطی منم از این صحنه کپی کرد و اون روز به من نشونش داد.
این بود داستان له شدن محمد