تبریک روز مرد و پدر
ناگهان یک صبح زیبا آسمان گل کرده بود / خاک تا هفت آسمان، بغض تغزل کرده بود
حتم دارم در شب میلادت، ای غوغاترین / حضرت حق نیز در کارش تأمل کرده بود
هر فرشته، تا بیایی، ای معمایی ترین / بال های خویش را دست توسل کرده بود
در میـــان کعـبه جـان ، پـرتـو حق جلــوه گر شــد
فاطمه بنت اســد هم ، صــاحب زیبـا پسر شــد
کعبه آن شب ، غـرقـه در نـور دل افـروز خـدا بـود
آسمان کعبه گویی ، مظــهر صــدها گهـــر شــد
ای تکیه گاه محکم من، ای پدر جان / ای ابر بارنده ی مهر و لطف و احسان
ای نام زیبایت همیشه اعتبارم / خدمت به تو در همه حال، هست افتخارم
پدر ای چراغ خونه! مرد دریا، مرد بارون
با تو زندگی یه باغه، بی تو سرده مثل زندون
هر چی دارم از تو دارم ، تو بهار آرزوها
هنوزم اگه نگیری، دستامو می افتم از پا . .
ما(من و محمد و مهدی و همسری) امروز رفتیم به روستای ریکنده،پیش بابا بزرگها که توی مزار همون روستا دفن بودن،محمد از زمانی که فهمید میخوایم بریم پیش بابا بزرگها خیلی خوشحال شد و مدام میگفت که:مامانی بریم پیش بابابزرگ سبحان(بابای مهربونم)و بابابزرگ مهدی(بابای عزیز بابااسد)،وقتی هم رسیدیم اونجا،هر جایی که من قدم میذاشتم به دنبالم می اومد و دنبال بابابزرگ سبحان بود،با اینکه اصلا هیچ کدومشونو ندیده ولی خیلی مشتاق بود که بره پیششون،برای همین منم از این فرصت استفاده کردم و ازش چندتا عکس گرفتم،الهی من دورت بگردم با اییییییین همه مهر و محبتی که تو داری.
انشاالله خدا هر دوی شما را قرین رحمتش قرار دهد و شما را در بهشت زیبای خود قرار دهد.