نفس مامان،محمد نفس مامان،محمد، تا این لحظه: 15 سال و 8 ماه و 20 روز سن داره

محمد...نوری از خدا

تولد محمد عزیزم

1391/5/17 18:09
نویسنده : مامان محمد
4,055 بازدید
اشتراک گذاری

 

نایت اسکین

سلااااااااااااااااااااااااام،سلااااااااااااااااااااااام،سلام به دوستای نازنینم

وااااااااااااااااااااااای خدای من چقدر خوب،من دوباره برگشتم.

راه رو اشتباه نیومده باشم؟

نه درست اومدم،آره درست اومدم،خدای من چقققققققققققققققققققققدر خوشحالم به خاطر این لطفی که به من کردی.

نمیدونم که بده یا خوبه این وابستگی به خونه دل پسرم و به شما دوستای گلم،هر چی که هست خیییییییییییییییلی لذذذذذذت بخشه وقتی که اینجا هستم.

شکلکهای جالب آروینشکلکهای جالب آروینشکلکهای جالب آروینشکلکهای جالب آروینشکلکهای جالب آروینشکلکهای جالب آروینشکلکهای جالب آروینشکلکهای جالب آروین

پسرم،محمدم خیلی دوستت دارم،دوستای گلم شما رو هم خیلی دوست دارم به خاطر حضورتون تو وبلاگ پسرم و نظرای قشنگ و دلنشینتون.

 

اول از همه یه تشکر وییییییییییییییییییییژه کنم از محدثه عزیزم به خاطر این لطفی که در حق من کرده،محدثه جونم خیلی خیلی ممنونم به خاطر این کار با ارزشت و بی نهااااااااااااااااایت دوستت دارم،هیچ وقت هیچ وقت هیچ وقت این کارتو فراموش نمیکنم و تو دفتر خاطرات قلبم ثبتش کردم.

دوم از همه اینکه بالاخره دستگاه مودممون درست شده و من تونستم بیام و خبر مهمی رو به شما بدم و اون خبر،توللللللللللللللللللللللد عشقم،قلبم،نفسم،وجودم،محمد عزیزمه که یه سال به سالهای عمرش اضافه شد و دیگه داره برای خودش مردی میشه،من بزرگ شدنشو میبینم و لذت میبرم و پیر شدنمو حس میکنم و باز هم لذت میبرم و خدای بزرگ رو شکر میکنم که به من افتخار مادر شدن رو داده تا بتونم تمام حس مادرانه رو در اختیار عزیزای دلم بزارم.

خدایااااااااااااااااااااااااا شکککککککککککککککرت

حالا بریم سراغ اصل مطلب:

روز5 شنبه هفته پیش که مصادف بود با 12 مرداد،روز تولد گل پسرم،محمد عزیزم بود،برای همین ما همون شب برای افطار مهمون داشتیم و اونا کسانی نبودن جزززززززز،دایی های محمد و دوستای خانوادگیمون با بچه هاشون،من از صبح 5 شنبه شروع کردم به آماده کردن افطار وووووووووو چیدن تدارکات تولد.

محمد وقتی که فهمید تولدشه و قراره مهمون بیاد از همون صبح که بیدار شد و آماده رفتن به مهد شد به من و بابایی گفت که: برام تولد میخرین؟ یعنی کیک تولد میخرین؟ما هم که از حرفش خندمون گرفت بهش قول دادیم که براش تولد بخریم،خلاصه،من همچنان مشغول آماده کردن افطار بودم و مهدی جونم مشغول خرید کادو از بازار بود،وای چه روزی بود،هم پر استرس برای داشتن مهمون و هم پر احساس برای روز تولد محمد.

الهی من دورت بگردم مامان،الهی 120 ساله شی،الهی همیشه خنده رو لبت باشه و همه سال تولد بگیری و شمع ها رو فوووووووووت کنی.

دیگه کم کم دم افطار مهمونای عزیزمون اومدن و بعد از یه چاق سلامتی گرم،نشستن دور سفره افطار و منتظر اذان شدن،در این بین محمد با صدای بلند گفت که مامانی پس کی تولدو برام میارین (منظور همون کیک تولد بود)بعد ازگفتن این حرف بمب خنده تو خونه ما منفجر شد و همه با خنده روزه شون رو باز کردن،بعد از اذان و خوردن افطار و دعا برای همه عزیزان و جمع کردن سفره افطار،شروع کردیم بههههههههههههه:

 تولد تولد تولدت مبارک        مبارک مبارک تولدت مبارک

بیا شمعهارو فوت کن           تا صد سال زنده باشی

بلههههههههههههههه،حالا اصل ماجرا شروع شد،با آوردن کیک و شمع روش بچه ها کنار محمد نشستن و به محمد تو فوت کردن شمع کمک کردن،هی این شمع روشن شد و هی فوت شد،هی روشن شد و هی فوت شد،فشفشه ها هم روشن شد،همه برای محمد دست زدن و شعر تولد رو براش خوندن،واااااااااای چه ذوقی میکرد این جیییییییییییییگر مامان،الهی من فدای ذوق کردنت بشم ممممممممممن،خلاااااااااااااااااااااصه،بعد از فوت کردن شمع اگه گفتین نوبت چی بود؟خوب معلومه دیگه،نوبت باز کردن کادوها بود،محمد دونه دونه کادوها رو باز میکرد و هییییییییییییییییییییییی ذوق میکرد،ما بزرگترا از گرفتن کادو و باز کردنش ذوق میکنیم این که دیگه بچه بود،بعد از باز کردن کادو و عکس و فیلم گرفتن،نوبت خوردن کیک شد،جای همتون خالی چه کیکی بود،بابااسد(بابای محمد) کیک تازه و خوشمززززززززززززه ای سفارش داد که واااااااااااااااقعا بی نظیر بود.

عزیزم دستت درد نکنه از بابت کیک تازه و صد البته از بابت زحمتهایی که برای من و پسرامون میکشی،خیییییییییییلی دوستت داریم و عاششششششششششششقونه می پرستیمت.

بعد از خوردن کیک و چای و میوه مهمونای عزیزمون به خونه هاشون رفتن و من موندم با کلللللللللللللی کار که همشون رو برای فردا گذاشتم.

محدثه جونم،باز هم به خاطر محبتی که به من کردی صمیمانه تشکر میکنم و فقط میتونم بگم که: خیییییییییییییلی دوستت دارم.

خدایا شکرت به خاطر همه خوبیها و مهربونیهات،به خاطر اینکه به من فرصت بودن دادی تا بتونم تولد 4 سالگی محمد رو ببینم و بتونم لحظه های خوشی رو با کمک همسر مهربونم برای عزیزای دلم رقم بزنم.

خدایا،سجده شکر به جا میارم به خاطر بودنت تو زندگیمون،به خاطر مهر و محبتی که تو دل همه ما گذاشتی تا بتونیم یه همچین شبی رو در کنار هم و با هم شاد شاد باشیم.

خدایا،عزیزای دلم رو به خودت می سپرم چون تو این دنیا امانت دار بهتر از تو ندارم،ازت تقاضا دارم که حافظشون باشی و براشون خدایی کنی.

خدایا هزاران بار شکرت

کارت پستال تولد

ادامه مطلب و عکسای تولد این وروجک رو از دست ندیناااااااااااااا:

آش شب تولد،چه آشی شده بود،جای همتون خالی. 

به به چه آشی

پیاز داغ آش

الهی مامان فدای تو بشه،اینقدر به آینده فکر نکن،ما هستیم عزیزم.

در حال فکر کردن به آینده

ای جاااااااااااانم،قربون پسر ژیمناستیک کارم بشمممممممم من.

حرکات ژیمناستیک در شب تولد

دایی موسی و محمد،الهی همیشه خنده رو لبای هر دوتون باشه عزیزای دلم.

قربون خنده های شیرینت

کیک تولد 4 سالگی محمد

عزیزم تولدت مبارک

از راست:یکتا،عرشیا،محمد

زود شمع رو فوت کن

البته اینجا دیگه ماهان هم بهشون اضافه شد.

هر کی زودتر شمع رو فوت کنه!

وااااااااااااای کادوها رو

باران کوچولو خواهر ماهان جون(پسر دایی و دختر داییهای محمد) هم به جمعشون پیوست.

تولد تولد تولدت مبارک

حالادیگه وقت چیه ه ه ه ه ه؟وقت برش زدن کیکه دیگه ه ه ه ه ه ه.

حالا نوبت کیک تولده ه ه ه ه ه ه ه

آخجووووووووووووووون فشفشه

ایییییییی ول کادوهااااااااااا

اینجا دیگه تولد تموم شد و بچه ها مشغول بازی با کادوهای تولد هستن.

بازیهای کودکانه

بازیهای کودکانه 2

اینجا هم فردای تولده و اینها هم کادوهای تولده

کادوهای تولد

ای جاااااااااااااااااانم،مامان جون فکر نمیکنی که با این حالت،خوابیدن، نمیشه با اینا بازی کرد.

ای جانم،فدای پسر گلم بشممممممم من

آففففففففففففففففففففرین،حالا شد.

بازی با کادوهای تولد

بازی با کادوهای تولد 2

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (21)

محدثه
17 مرداد 91 10:40
تو منو شرمنده کردی عزیزم من به خاطر عشقی که به خانواده شما دارم این کار رو کردم عزززززززززززززززززززززززیزم عاشـــــــــــــــــــــــقتم
محمدجون بهت تبریک میگم کادوهات مبارکت باشه، حالا ما اگه کیک تولد محمد رو بخوایم باید چیکار کنیم؟
الهی همیشه شاد باشید...


خواهش میکنم،این چه حرفیه،منم عاشقونه تو و خونوادتونو دوست دارم،اینو وووووووووووووواقعا جدی میگم.منم عاااااااااااااشششششششششقتم.
مرسی خواهر جون مهربون،ممنون،کاری نداره سال دیگه همون شب با کیک تولد در خدمت شماییم.
ممنونم عزیزم با دعای خییییییییییییلی خوبت.
مامان محمد صادق(زهرا)
17 مرداد 91 17:11
بابا شما و محدثه جون چه دل و قلوه ای به هم دادین!!!! دمتون گرمممممم!

ما که حال کردیم!

بازم تولدت مبارک محمد نازم....

ولی عجب تولدی بودا! محححححشر! یعنی عالی! معلومه به همه خیلی خوش گذشته!

بابا عجی آشی! من که مردم از گشنگی!!!

فرشته جون فک کننننننننننننننننن! امشب جایی دعوتیم.... کاشکی ازین آش خوشمزه ها داشتن!!!

******************************

راستی عزیزم واسه همه دوستای خوب وبلاگیم که خیلی خاطرشون و می خوام یه هدیه گذاشتم توو وبلاگ محمد صادقم...

شمام بیا سهم خودت و وردار!

*******************************
شبای قدر دیگه اومدن! فراموشم نکن عزیزم توو دعاهات!
منم به یادتم!


سلام زهراجون،آخه محدثه جون خیلی دختر خوبیه،من باهاش خیلی راحتم.
مرسی خاله جون جونی.
ممنون عزیز دلم چه با احساس گفتی،خدا رو شکر که خوشت اومده.
اگر نزدیکم بودی بهت حتتتتتتتتما میدادم،ولی حیف که دوست خوبی مثل تو نزدیکم نیست.انشاالله که امشب تو مهمونی آش داشته باشن عزیزم.
عزیزم اومدم و سهممو ازت گرفتم خیییییییییییلی عالی بود مرسی ازت.
مگه میشه فراموشت کنم،تو بهترین دوستم هستی مهربونم.



مامان زهره
18 مرداد 91 14:02
دستهاي خالي من دخيل دل پاكتان
مارا نيز در اين روزهاي عزيز رمضان نه به بهاي لياقت ، بلكه به اسم رفاقت دعا كنيد.التماس دعا


چشم حتما،ما هم محتاجیم به دعا.
مامان زهره
18 مرداد 91 14:06
واي خانومي نگفتي دلم آش مي خواد من توي ماه رمضان افطارم شده نون ، پنير ، سبزي. ولي خيلي آش مي خوام.دستتون درد نكنه همه چيز عالي بود.دست داي و بچه هاشون درد نكنه با كادوهاي قشنگشون.


ای جانم،ببخشید که شما رو به هوس انداختم،واقعا شرمندتونم
خواهش میکنم عزیزم.
مرسی از لطفت نازنینم.


مامانی درسا
19 مرداد 91 2:26
بازم تولد پسر گلی مبارک انشاالله 120 ساله شی ..... مامانی چه خوب که دوباره اومدی


مرسی عزیزم،دلم خیییییییییییلی براتون تنگ شده بود.
خاله باران
19 مرداد 91 14:09
وای عزیز دلم تولدت مبارک...مامانی اگر تاریخ تولد محمد را توی معرفی بزنی ما زودتر میام برای تبریک...



مرسی خاله جونی
چشم عزیزم.مرسی از تبریکت باران مهربونم.
خاله باران
19 مرداد 91 14:10
دست گلت درد نکنه مامان خوبم...


خواهش میکنم نازنینم.
آجی مهدیه
19 مرداد 91 20:58
اووووووووووووووووووووووووه چه کردی خانوم
با اینکه زیاد با آش زیاد میونه خوبی ندارم اما با دیدن این قابلمه دهنم یه جورایی آب انداخت
عزیییییییییییییییییییییییییییزم محمد جون خاله هم یه چند روزی با متین تفاوت روز تولد داره ها
تولدت موبارک وروجک خاله ایشالله دامادیت بیام برقصم


کاری نکردم عزیزم،در حد وظیفه بود.
الهییییییییییییییی،اگه نزدیکم بودی حتما بهت میدادم ولی حیف....
آره تولد متین جون مبارک مهدیه جون.
مرسی خاله جون جونی،ایشاالله،مرسی به خاله رققققققققققققاص.
مامان محمد صادق(زهرا)
20 مرداد 91 18:41
عزیزم برو خصوصی !


وااااااااااااای خصوصی،رفتم که رفتم.
مامان محمد صادق(زهرا)
21 مرداد 91 6:01
بازم خصوصییییییییییییییییییییییییییی!


اوووووووووووووومدم.
مناء
21 مرداد 91 13:09
_____________8__88_____8
____________88_8__8_____8
___________888_____88___88888
__________8888______88_8____88
_________8888_______88______8_8
_________8888_______88______8_8
_________8888_______8_______8
_________8888_____8_______8
__________88888____8______8
___________8888888______8
__888_________88888_8
8888888________88_____
_8888888_______8_____
__888888_______88_____
___88_____8_____8_____
____8______8____8_____8_88
_______8888_8__88_8_88888
_____888888_8_88__8888888
____8888888__88______88888
____88888_____8_________888
____88_________8__________8
_____8_________8_____
_______________8_____
____________8_8_____
_____________88_8_____
______________88_____
______________8_____
تولدت مبارک 120 ساله شی


مرسی خاله جونی
ممنونم عزیزم از کامنتت.
مامان محمد صادق(زهرا)
21 مرداد 91 15:34
خ.ص.و.ص.ی !!!


ا.و.م.د.م
نایسل جون
23 مرداد 91 0:00
تولدش مبارکککک عزیز دلم الهی 120 ساله شه وای چه کادوهایی دست همگی درد نکنه
عجب آَشی


مرسی عزیزم،متشکرم مهربونم
اگه نزدیکم بودی حتما بهت میدادم
مامان محمد صادق(زهرا)
24 مرداد 91 4:09
هیچی !

اومدم این ورا گفتم یه بوس واستون بذارم برم...

سحر به خیر!!!!!


قربون تو دوست مهربونم برم مممممممن
فدای تو عشق من
مامان محمد صادق(زهرا)
26 مرداد 91 17:02
الان که این کامنت و واست میذارم مشهدی عزیزم...

مام ان شاللا چند روز ه دیگه میایم پا بوس امام رضا....

ان شاللا که قسمت شه و همدیگه رو ببینیم!

من که خیلی ذوق دارم....


ممنونم عزیزم
الهی من دورت بگردم زهراجون،ان شاالله مهربونم
از وقتی که دیدمتون عاششششششقتون شدم بااااااور کن هر لحظه به یادتونم عزیزای دلم
من که خیییییییلی خوشحالم که با هم دیداری داشتیم
عاشششششششششقونه دوستتون دارم.
مامان زهره
28 مرداد 91 11:57
خدایا

عید است و دلم خانه ویرانه، بیا / این خانه تکاندیم ز بیگانه ، بیا

یک ماه تمام مهیمانت بودیم / یک روز به مهمانی این خانه بیا

عید فطر بر شما مبارک


مرسی از شعر قشنگت نازنینم
عید شما هم مبارک عزیزم
نایسل جون
28 مرداد 91 21:02
عزیز دلم الهی خدا بهشون صبر بده


الهی آمین
مامان ظریفه
31 مرداد 91 0:06
سلام وبلاگ قشنگی دارین. میشه خواهش کنم به آیلین من رای بدین تو این مسابقه برنده شه؟ http://koodakeman91.niniweblog.com/post203.php توی نظرات بگین آیلین شماره 9 زحمتی نداره یه لحظه رای بدین دیگه.... باید آدرس وبلاگ یا سایتتونو حتما بزارین تا رایتونو بپزیرن امروز آخرین فرصتشه
مناء
31 مرداد 91 13:33
عید سعید فطر بر عاشقان الله و یاران مهدی(عج) مبارک باد.



ممنونم عزیزم،عید سعید فطر بر شما هم مبارک
خاله باران
31 مرداد 91 23:28
سلام فرشته جونم...
خوبی؟محمد جان خوبه؟چرا نمی نویسی.؟؟


سلام مهربونم
ممنونم خوبم،محمدم خوبه،مینویسم عزیزم،سفر بودم و بعد از اومدن از سفر مهمون دارم،هر وقت تونستم مینویسم عزیزم.
مامان زهره
1 شهریور 91 8:57
سلام ماماني مهربون هميشه خوب و خوش باشين


سلام زهره جون،مرسی از دعای قشنگت.