پیشرفت تو زندگی شخصی
سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام...سلام سلام صد تا سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام...وای خدااااااااااااااااااااااا سراب نیست؟یعنی بالاخره تونستم بیام اینجا؟
چقــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدر دلم برای اینجا تنگ شده بود....
اینقدر نی نی وبلاگ برام جذذذذذذذذذذذذذذذذذذذاب و دلنشینه که 1 ماه دوری ازش برام خیییییییییییییییییییییییلی سخت بود...
سلام گل بوته من....سلام عزیز دردونه من...سلام خروس خونه من...
الــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــهی من فدات بشم....الهی دورت بگردم عزیز دلم...دلم خییییییییییییییییییییییییلی برای تو و خونه دلت تنگ شده بود...
نمیتونم جلوی احساسمو بگیرم........واااااااااااااااااااااااااااااا،مامان فرشته کنترل کن خودتو دیگــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه...این چه کاریه که میکنی؟واه،واه،واه،واه...
ببخشید پسرم،یه لحظه کنترلمو از دست دادم،سعی میکنم که دیگه از دستش ندم...خوب کنترلمو میگم دیگهههههههههههههههههههه عزیزم...
از هر چه بگذریم سخن دوست خوشتر است...
سلام دوستای گلم...سلام مهربونا...خوبید؟خوشید؟دماغا که چاقه...خدددددددددددددددددااااااااااااااااااااااااا رو شکر.
حالا بریم سر اصصصصصصصصصصصصصصصصصل مطلب:
این محمد ماااااااااااااااااااااااا،تازگیا یه پیشرفتی تو زندگیش کرده که هم من و هم خودش خیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلی از این قضیه خوشحالیم و اونم اینه کهههههههههههههههه عزیزکم،تازگیا وقتی میره (ببخشید،وااااااااااااااااااااااااااااااقعا شرمندتونم) دستشویی و ج ی ش و پی پی میکنه خودش خودشو میشوره،فک کنییییییییییییییییییین!!!!!!...........................
البته برای رسیدن به این مرحله از زندگیش،من چه مکافاتی که نکشیدم...چه بحثهایی بین من و محمد که پیش نیومد...چه قهر و آشتی هایی که با هم نداشتیم...ولیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی به همه اینا می ارزید...گل پسرم دیگه برای خودش مردی شده،یه استرس و نگرانی از من کم شده...البته هنوز خیییییییییییییییییییییییلی روبه راه نشده...من باید حالا حالاها موقع،(بازم ببخشید) پی پی کردنش بالا سرش باشم و آموزشهای لازمتر رو بهش بدم...ولی همین که دیگه به من کاری نداره خودش خیلیه...
محمدم...نفسم...عشقم...قلبم...همه عمرم...من خیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلی از این بابت خوشحالم...از اینکه هر روز صبح که از خواب پا میشمو ذره ذره بزرگ شدنتو میبینم و با تمام وجودم حسش میکنم به خودم میبالم و خدارو بابت این بزرگیش شکر میکنم...از اینکه تمام کارهایی که با تمام وجودم برات انجام میدم و وقتهایی که برای تو بهترینم میزارم تا تو فرشته زمینی رو به اونجایی که حقته برسونم خییییییییییییییییییییییییییلی خوشحال میشم و به تو عزیزترینم افتخار میکنم...
خدایا بهترینها و عزیزترینهام رو به تو می سپرم،چون تو فقط میتونی بهترین و امن ترین پناهگاهشون باشی...چون فقط تویی که میتونی بی توقع به فکر همه باشی ...
خدایا شکرت به خاطر همه خوبیها و مهربونیها و بخشندگیهات...
بارالها.......دوستت دارم بی نهایت و می پرستمت بی شکایت...