هر کی شکلک در آره...........
سلام شکوفه بهاری...غنچه دلم،من این دفعه میخوام یکی از بازیهایی رو که تو خونه با هم انجامش میدیم رو برات بنویسم...امیدوارم که در آینده وقتی این پست رو می بینی یاد این بازی و روزهای خوبی رو که با هم این بازی رو میکردیم بیفتی و به بچه خودتم این بازی رو یاد بدی و تو هم مثل من مشغول بازی با بچه خودت بشی...
الهی آمین
یه روز دم غروب که نمیدونستی دیگه چه بازی کنی و حوصله ات هم سر رفته بود به سفارش من با هم این بازی رو انجامش دادیم که از قضا تو هم خییییییییییییییییییلی از این بازی خوشت اومد و کلی هم بازی کردی...وقتی هم که من دیگه خسته شده بودم و گفتم که دیگه بسسسسسسسسسسسسسه،تو گفتی که نهههههههههههههههههههه بیا دوباره بازی کنیم...همینطور اصرار از تو و همینطور انکار از من...کههههههههههههههههه تو مثل همیشه گفتی که مامانییییییییییییییییییی این دفعه آخره،منم به خاطر عشق به تو قبول کردم و باز دور جدید بازی رو شروع کردیم...ولی تو عوض یکی آخری،دوباره چندین بار این بازی رو انجام دادی و منم مثل غلام حلقه به گوش،باهات همبازی شدم...ولی از حق نگذریم خیلی خوش گذشته بود،چون بازی با شما بچه ها خیلی شیرین و دلچسبه.
فکر کنم که شما دوستان عزیز طریقه این بازی رو بلد باشین،و این بازی اینطوری شروع میشه که: همینطور که مشغول بالا و پایین پریدن هستین این شعر رو میخونید: هر کی شکلک درآره،شکل عروسک دآره،1 2 3،و بعد از گفتن عدد 3 سریع با هر حالتی که هستین می ایستین و تکون نمی خورین...شیرینی بازی به همینجاست،چون هر کی با هر حالتی که باشه،البته حالت خنده دار،باعث خنده خودش و دیگران میشه...حالتهایی مثل اخم،خنده،دهان باز،دندانهای روی هم با حالتهایی که به دست و پاهاتون میدین...
حالا برای دیدن چند عکس از این بازی،لطفا ادامه مطلب:
چی شده مامان؟بیام بغلت؟یا تو میخوای بیای بغلم؟تکلیفو مشخص کن...
بابا کاراته باز...کمال همنشین در تو هم اثر کرد عزیزم...وقتی داداش کاراته باز داشته باشی بهتر از این نمیشی...فقط من این وسط موندم با شماها چیکار کنم؟
بابا افه رو ببینین...دختر کُشه والله...فقط عزیزم،بپا زیاد از این افه ها استفاده نکنی،دخترا رو دستمون باد میکنن...
الهی فدات عزیزکم...مظلوم مامان...خواستی یه شمممممممممممه از چهره آرومتم نشون بدی که دادی...
این عکس گویای همه چی هست....شیطونک من...این اداهارو در نیار که 2 لپی میخورمت...
اینجا محمد با نوعی از اسباب بازی لگوش چیزهایی رو درست کرده که گفتم یه دفعه تو این پستش که مربوط میشه به شیطنتایی که در طول روز انجام میده بزارم که دیدنش خالی از لطف نیست...توی تمام این عکسا با ادا و اطوارایی که در آورده عکساشو هر چه زیباتر کرده...البته این نظر خودمه...
آخه این چه اداییه که درآوردی خروس من...بپا پشه ای،پروانه ای چیزی تو دهنت نره...راحت ترین راه بستن دهنته مامان...
خودت ببین چه کارایی که نمیکنی...نمیگی که ممکنه یکی همینجوری بیاد و قورتت بدهههههههههههه...
اینام همون چیزایی هستن که این شازده کوچولوی من درست کرده...فقط اون آدم آهنیه رو من براش درست کردم...معرفی:آدم آهنی،موتور،صندلی و هواپیما...
اینجا هم یه روز دیگه و باز هم اسباب بازی لگو...
هر سه نوع هواپیما رو خودش درست کرده...اینجا دیگه من هیچ دخالتی نکردم...
اینجا محمد داشت این هواپیماهارو برام معرفی میکرد...شازده من اینطوری معرفیشون کرده: اونی که انگشت گذاشته مامان هواپیماست،وسطیه بچه هواپیما و کناریه بابا هواپیماست...نیست بابای محمد قد بلنده،اینه که بابا هواپیمارو هم قد بلند درست کرده...
اینجا هم وقتی دیده که بچه هواپیما تنهاست،داره براش داداش هواپیما درست میکنه...الهی من فدای اون دل مهربونت بشم عزیزم...
اینجام داره توضیحاتی رو در مورد داداش هواپیما به من میده...
اینجا دیگه خانواده هواپیماها کامل شد....هوووووووووووووووووووووووووووووووووووراااااااااااااااااااااااااااااا...
اینم نمای دیگه ای از این خانواده صمیمی...اولی بابا هواپیما،سمت راست مامان هواپیما،سمت چپ داداش هواپیما و آخری هم بچه هواپیما...
از همتون بابت نگاه قشنگتون ممنونم....همتونو دوست دارم...مخصوصا عزیز دلم،محمد...