نفس مامان،محمد نفس مامان،محمد، تا این لحظه: 15 سال و 8 ماه و 19 روز سن داره

محمد...نوری از خدا

شروع مرحله جدید در زندگی

1392/7/7 9:39
نویسنده : مامان محمد
2,159 بازدید
اشتراک گذاری

❤شکلکهــای جالـــب آرویــــن❤سلام به عزیزترینم...به نازنینم...بهترینم❤شکلکهــای جالـــب آرویــــن❤

از وقتی که رفتم برای مدرسه ت لوازم تحریرتو خریدم دیگه دل تو دلم نبود...یاد دوران مدرسه خودم افتاده بودم که اولین روز مدرسه با چه اشتیاقی به مدرسه میرفتم...از اینکه دیگه میتونم با رفتن به مدرسه بخونم و بنویسم،دوستای زیادی پیدا میکنم و با معلمای خوبی آشنا میشم...تو مدرسه با دوستام بازی میکنم و ...................

ني ني شكلكني ني شكلك

حالا بعد اییییییییییییییییییییییییین همه سال نوبت به تو رسیده که بری مدرسه و تمام این مراحل رو تو طی کنی تا انشالله به مراحل بالاتر برسی تا با دیدن موفقیتت تو تمااااااااااااااااااااااام زندگیت،حس قشنگ و شیرین مادر بودن و مادری کردن رو با تمام وجودم لمس کنم و به نهایت شوق و افتخار دست پیدا کنم.

ني ني شكلكني ني شكلك

 

انشالله در پناه خداوند بزرگ به عالیترین مرحله از تحصیلت برسی تا هم تو به نهایت موفقیت برسی و هم من و بابا اسد بهت افتخار کنیم...انشالله و به امید اون روز.

در مدرسه زندگی در کلاس دنیا ، سر زنگ املا ، یادمان باشد برای محبت تشدید بگذاریم تا نیم نمره از محبت ها کم نشود

باز می آید صدای مدرسه
بانگ شادی هوی و های مدرسه
مرغ دل پر می زند از اشتیاق
در هوای با صفای مدرسه
زنگ تفریح است و خوش پیچیده است
عطر بازی در فضای مدرسه
بوی مهر و مهربانی میدهد
ماه مهر و ابتدای مدرسه
از میان خاطرات کودکی
می روم تا جای جای مدرسه
ناظم مدرسه می گوید : سلام
بچه های با وفای مدرسه
جایتان در قلب ما ، خوش آمدید
پایتان بر چشمهای مدرسه

rose dividerrose dividerrose dividerrose divider

حالا برای دیدن عکسهای وروجکم بریم ادامه مطلب:

 اینجا اولین روز مدرسه یعنی دوشنبه هفته پیشه که اول صبح از محمد عکس گرفتم...

 

قربون اون ژست قشنگت عزییییییییزم

اینجام همون روز دوشنبه تو حیاط مدرسه...چققققققققققققققققققققدر محمد اون روز از اول صبح سرحال بود.بماند که از شب قبل،هم من و هم محمد نتونستیم از استرس زیاد خواب راحت داشته باشیم.

خیییییییییییییییییلی خوش عکسیاااااااااااا!!!!

8.gif8.gif

wooooooow این پسر خوشگله دیگه کیهههههههههه؟

اینم محمد و عرشیا،عرشیا از دوستای خوب محمده،محمدم خیلی دوسش داره و فقط به خاطر عرشیا بود که اون روز اذیتم نکرد...چون روزای قبل از مدرسه که من با محمد در مورد مدرسه و اینکه دیگه باید به مدرسه بره صحبت میکردم محمد در جوابم میگفت که نهههههههههههههههههههه من نمیخوام برم مدرسه...بماند که من قبل از رفتن به مدرسه خیلی باهاش صحبت کردم تا تونستم راضیش کنم.

آهااااااااااااا،حالا شد

56.gif56.gif56.gif

به به پسرم رفته تو صف

7.gif

فدای اون نگاه قشنگت

52.gif52.gif52.gif52.gif52.gif52.gif

اینجام دیگه وقت صف بستن بچه ها شده بود...اون روز معلما و مدیر مدرسه قبل از رفتن بچه ها به کلاس برای این کوچولوها اسپند دود کردن و به تک تک بچه ها یه کادو دادن...دست همشون درد نکنه.

اییییییییی جونم،خنده هاتم شیرینه عسلم

الهی من قربونت برم عزیزم...نمیدونی چقققققققققققققدر خوشحالم که تو به مدرسه رفتی و شیرینترین و صد البته سخترین دوره زندگیتو شروع کردی...از خدای بزرگ میخوام که تورو تو این مرحله از زندگیت همراهت باشه تا بتونی به بالاترین درجه تحصیلت برسی...الهی آمین.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (14)

مهرنوش مامان مهزیار
7 مهر 92 9:57
مبارک عزیزم. دیدی خانمی چه حس خوبی داریم ما مادرا وقتی بچه هامون مدرسه ای میشند. انشاا... دانشگاه رفتنش


مرسی خانومی...آره واقعا..البته من یه بار این حس قشنگو تجربه کرده بودم ولی بعد چند سال دوباره این حس قشنگو دلنشینو لمس کردم.
مرسی عزیزم..انشالله.
مامان سيد محمد سپهر
7 مهر 92 10:02
عزيزم مباركش باشه لباس فرمش .چقدر هم بهش مي ياد


مرسی مهربونم...شما لطف داری
مامان سيد محمد سپهر
7 مهر 92 10:03
خانومي ....محمد جان پيش دبستاني هستن درسته؟


آره,پیش دبستانیه.
مامان سيد محمد سپهر
8 مهر 92 8:21
عزيز دلم...سلام به روي گل ماهت..انشاء الله ..انشاء الله محمد ما و محمد شما و همه بچه ها سال خوبي را داشته باشن


علیک سلام زهره جون...انشالله
محدثه
10 مهر 92 14:44
واااااااااااااااااااااااااااااااااااااای که چقدر دیر اومدم باور کن تا هفته قبل هر روز کارم بود یه سر به وب محمد و یه سر به وب پارسا میزدم ولی از هیچکدومتون خبری نبود که کلا این هفته ناامید بودم که الان ....

سلام سلام... محمد تازه فهمیدم چقدر بزرگ شدی پسری مدرسه رفتنت مبارک انشاالله در مقاطع بالاتر درس بخونی و موفق باشی.
مدرسه ات چقدر سر سبزه؟!! خوش به حالت. ما که بچه بودیم انگار تو کویر درس میخوندیم
دوستتون دارم بوس بوس


وااااااااااااااااى كه چقدر دير اومدى..واقعا?يعنى تو تا هفته پيش يه سر به ما ميزدى?پس جاى شكرش باقيه,معلومه كه هنو مارو دوست دارى.تنبليو و صد البته كمبود وقت مجال اومدن به اينجارو به من نميداد اينه كه دير به دير آپ ميكنم...
سلااااااااااام خواهر جونى...خسته نباشى آجى محدثه...يعنى تا حالا ما بچه بوديم?بابا سيبيلارو مگه نميبينى?بابا دست مريزاد..
بزرگى از خودتونه خواهر جون...مرررررررسى آجى جونم...انشالله
آره سرسبزه...يه باغچه تقريبا بزرگى داره...خيلى باصفاست.الهييييييى...مام دوستت داريم عزيزم.
مامان سيد محمد سپهر
16 مهر 92 11:12
کاش میشد همیشه کودک بود
زندگی شادی و عروسک بود
____________________________
کاش هرگز زنگ تفریحی نبود
جمع بودن بود و تفریقی نبود
کاش می‌شد باز کوچک می‌شدیم
لا اقل یک روز کودک می‌شدیم...با پست جديد منتظ حضور گرمتون هستم


خيلى شعرش قشنگ بود....ممنونم زهره جون
چشم حتتتتتتما مزاحمت ميشيم عزيزم.
مامانی درسا
20 مهر 92 1:44
عزیزم مبارکه انشاالله پله پله مراحل ترقی رو طی میکنی ..... محمد جون خیلی ماه شدی پسرم


ممنونم خاله...ان شالله..
مرسى خاله جون مهربوووووووون
مامان سيد محمد سپهر
20 مهر 92 14:07
انشاء الله روزي بشه كه از دانشگاه رفتن گل پسرمون بنويسين


ان شالله عزيزم...و همچنين محمد سپهر خاله
زهرا(✿◠‿◠)
25 مهر 92 7:03
الهیییییییییییییییی...

چقد حس قشنگیه فرشته....نه؟
ینی من یه روزی میبینم محمد صادقم و توو این لباسای مدرسه و اول مهری؟؟؟؟


جقدم یونیفورم مدرسه ش بهش میاد....ماشاللا به محمد نازم

آره زهرا...خيييييييلى خييييييلى حسش شيرينه..
حتما زهرا حتما مى بينى عزيزم...ان شالله تا دانشگاه رفتنشو و حتى دكترا گرفتنشو مى بينى زهراجونم.
مررررررررسى زهرا...دوستت دارم خاله جونم.
مامان سيد محمد سپهر
27 مهر 92 13:08
به رسم ادب سلامممممممممممممممم


به رسم ادب علیک سلام
مامان سيد محمد سپهر
30 مهر 92 9:58
دوست داري بدوني سيد كوچولو امسال چي هديه مي ده؟به روزيم


چرا كه نه...الان ميام عزيزم
مامان ریحانه جون
2 آبان 92 16:04
علی معنای دریا در کویر است, نفوذش در عدالت بینظیر است, من از هر کاروان این را شنیدم, مسیر عشق قربان تا غدیر است...
عید سعید غدیر مبارک


ممنون از شعر قشنگت عزيزم.عيد بر شما هم مبارك.
مامانی درسا
3 آبان 92 1:51
مامان سيد محمد سپهر
4 آبان 92 10:57
سلام عزيزم....به ياري خدا تونستم جشن خوبي براي گل پسري بگيرم......شما هم دعوتين به ديدن عكس هاي جشن سيدي


عليك سلام زهره جون.خدارو شكر خانومى.ممنونم.چشم حتما عزيزم.