نفس مامان،محمد نفس مامان،محمد، تا این لحظه: 15 سال و 8 ماه و 27 روز سن داره

محمد...نوری از خدا

روزهای شیرین زندگی

1392/3/7 21:35
نویسنده : مامان محمد
3,051 بازدید
اشتراک گذاری

 شکلکهای جالب و متنوع آروین

سلااااااااااااااااااام     سلااااااااااااااااااام به دوستای نازنینم،به دوستای مهربونم،خوبید؟خوشید؟دلم خیلی براتون تنگ شده بود...خیلی وقت بود که نتونستم بیام اینجا،به خونه دل عزیزتر از جانم.ولی حالا خییییییییییلی خوشحالم که تونستم فرصتی به دست بیارمو بیام به مهمونی،به خونه مهربونی،به کلبه آسمونی.

rose dividerrose dividerrose dividerrose divider

سلام نفسم،عمرم،عشقم،قلبم...خدارو هزار بار شکر میکنم که دوباره اومدم اینجا...اومدم که دوباره با تمام وجودم،یکی از روزهای شیرین زندگیتو تو این دفتر خاطراتت بنویسم تا این روز به یاد موندنی برای همیشه تو تاریخ زندگیت ثبت بشه.

عاششششقتم پسرم برای همیشه

حالا بریم به اصل ماجرا:

تو این روز خیلی قشنگ وقتی که از خونه خاله فاطمه(خاله محمد)به خونه برگشتیم به همراه خاله معصومه(خاله دیگه محمد)به پارک رفتیم،نمیدونید وقتی که محمد شنید که من میخوام اونو به پارک ببرم خییییییییییییلی خوشحال شد،چون محمد پارکو خیلی خیلی دوست داره و حاضره هرررررررر روز ساعاتی رو تو پارک برای بازی بگذرونه،الهی من دورت بگردم که اینقد بازی و سرگرمیو دوست داری.

rose dividerrose dividerrose dividerrose divider

حالا از شما دوستان مهربونم میخوام که برای شنیدن مابقی ماجرا برید به ادامه مطلب به همراه عکسای قشنگ از اون روز به یاد موندنی: 

 

 شکلکهای جالب و متنوع آروین

اینجا ما تازه رسیده بودیم پارک و من با دیدن این تصاویر خیلی به وجد اومدم،چون امسال شهردار شهرمون به مناسبت نو شدن سال این پارک رو هم نو کردن،آقای شهردار خییییییییییییییلی ممنونیم از شما به خاطر این لطفی که در حق بچه های شهرمون کردین..

اخماتو واکن عزیزم

این دوتا،دوتا تربچه ی نقلی خوشمزززززززززززه ن که اومدن به پارک برای بازی.

قوررررررررررررربون هردوتون برم مممممممن

❤شکلکهــای جالـــب آرویــــن❤

اواااااااااا،بچه ها غرق نشید یه وقتیییییییییییی

ای وااااااااااااااااااااای،بچه ها مواظب این مرد عنکبوتی باشیداااااااااااااااااا...این تربچه کوچولو با لباس بنفش،امیرعباس پسر خاله شیطون محمده که اصلا یکجا بند نمیشد،نمیدونید اون روز چه مکافاتی کشیدیم تا این تربچه رو راضی به عکس گرفتن کنیم...

مردان عنکبوتی آینده

از هر چه بگذریم سخن سرسره بازی خوشتر است...محمد عااااااااااااااااشق سرسره بازیه،به حدی که از همون اول به سراغ سرسره بازی رفت و تا آخر هم فقط سرسره بازی کرد. 

وااااااااااااااااااای سرسره ه ه ه ه ه ه ه ه

❤شکلکهــای جالـــب آرویــــن❤

بازم سرسره ه ه ه ه ه

نمیدونید من برای اینکه محمد از بقیه ابزار بازی داخل پارک هم استفاده کنه به اصصصصصصصصصصصرار اونو نشوندم روی الاکلنگ تا بلکه یکمی از دنیای سرسره بیرون بیاد،ولی محمد طاقت نیاورد و از روی الاکلنگ پایین آمد به قصد سرسره بازی.

اللللاکلنگه،اللللللاکلنگ

اینجا هم قیافه ش تابلوئه که داره به زور این ابزار ورزشی رو تحمل میکنه.

به چی فکر میکنی عزیزم؟

اینجام محمد دیگه خسته شده بود و ما هم دیگه داشتیم بر میگشتیم و محمد دید که من دارم ازش عکس میگیرم گفت که مامانی؟؟؟؟؟؟ من میتونم بشینم؟؟؟؟ آخه خیلی خسته شدم،منم اینطوری ازش عکس گرفتم.

بین ایییییییییین همه گل،گل من کووووووووو؟

اینجام محمد یه آقایی رو دیده بود که روی سبزه ها خوابیده بود و به من گفت که منم میتونم دراز بکشم؟؟؟ منم بهش اجازه دادم که دراز کشیده عکس بگیره.

اوااااااااااااااا،مامان خوابیدیییییییییییی؟

اینجام دیگه داشتیم برمیگشتیم و چون بچه ها خسته شده بودن حوصله عکس گرفتن نداشتن...قیافه محمد حاکی از این قضیه ست.

ممنون از اینکه ما رو تحمل کردین و با نگاه قشنگتون مارو همراهی کردین.

rose dividerrose dividerrose dividerrose divider

 

دوستتون داریم بی نهایت.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (11)

محدثه
8 خرداد 92 17:14
سلام سلام صدتا سلام... میگم این همون پارک پیش خونه ماست ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ اگه همونه چقدر تغییــــــــــــــــــــر کرده؟ چه نقاشی های قشنگی !!!!!!!!!!!! چقدر زیبا ...
خوشحالم که به محمد و شما خوش گذشته ... [hr
سلام سلام هزارتا سلام...بععععععععععععععععله...آره منم وقتی دیدم خیـــــــــــــــــــــــــــــلی تعجب کردم...تازه هنوز نقاشیاش تموم نشده بود،نصفه نیمه بود...محشرههههههههه...
خیــــــــــــــــــــــــــــلی جات خالی بود محدثههههههههههههه...حتما یه سر به اونجا بزن،البته هر وقت میخوای بری حتــــــــــــما به منم بگو تا بیام.
زهرا(✿◠‿◠)
9 خرداد 92 18:08
بابا ایول شهردار باسلیقه
خیلی خوشگل بودن !
کیف کردم از دیدنشون!!



واقعا ایول داره شهردار شهرمون
خوشحالم که خوشت اومده زهرایی
زهرا(✿◠‿◠)
9 خرداد 92 18:09
اونوخ این امیر عباس همون امیر عباسه که میگفتی شبیه محمد صادقه؟؟؟؟؟؟
کاشکی یه عکس هم از جلو ازش میگرفتی...
ووروجکیه.....مث محمد صادق!


آره عزیزم...همونه
اصن یکجا بند نمیشد که ازش عکس بگیرم...همینم چندین عکس ازشون گرفتمو از بین عکسا این چندتا که سالم بودنو گذاشتم.
آخخخخخخخخ گفتی....وروجکیه برای خودش که دومی نداره.
زهرا(✿◠‿◠)
9 خرداد 92 18:11
محمد صادق هم عـــــــــــــــــین محمد فقط سرسره رو ترجیح میده!!!!
قربون اون نگاهش که درگیر رفتن به سمت سرسره ست!!!


وااااااااااقعا محمد صادقم سرسره رو دوست دارهههههههههههه؟؟؟؟؟؟؟ چه جالب...
سر هر بازی غیر از سرسره که میرفت حواسش فقط به سرسره بود و خیلی زود از بازیای دیگه خسته میشدو میگفت میخوام برم سرسرههههههههههههههههه....
زهرا(✿◠‿◠)
9 خرداد 92 18:12

دلم واست تنگ شده فرشته ...
زود بیا.....

من و زهرا منتظرتیم!


الهی قربون اون دلت بشم من که خیلی مهربونه...
منم دلم واست تنگ شده عزیزم..
چششششششششششششششم در اسرع وقت و به محض گرفتن گوشی جدیدم حتما میام پیشتون مهربونا...
ღبارانღ
9 خرداد 92 19:22
سلام فرشته جونم...کم پیدایی شدیدا...کجایی خانم خانم ها...منم دلم براتون تنگ شده بود بسیــــــــــــــــ....
ازمهرت هم ممنونم...


سلام بارانم...قربون دوست مهربونم برم من...آخه سرم یا گرم بچه هاست یا سرگرم کار خونه م...تا وقتی گیر میارم فقط برای رفع خستگی استفاده میکنم...
خیییییییییییییلی خانمی باران جونم..
ღبارانღ
9 خرداد 92 19:23
چه دیوارهای خوشگلی..

حالا چه اصراری داشتی اون بقیه بازی ها را بکنه... عزیزم چه قشنگ هم گفتی قیافه اش تابلوئه به زور نشسته


چشات خوشگل میبینه...
آخه بازیای دیگه م بود که میشد برای بازی ازش استفاده کرد...ههههههههههههه،آخه واقعا تابلو بود خوب..
ღبارانღ
9 خرداد 92 19:28
گلهای زیبای شب بو و محمد نازنین شما...هر دو روح نواز پس ساری هنوز هوا سرد است...لذت ببرید...


قرررررررررررررربونت برم من بارانم.
مام پارسا
11 خرداد 92 21:04
به به به به
چه عکسای خوشگلی....چه بچه های نازی .... چه بازیهایی
آره فرشته واقعا دست شهردار خوبمون درد نکنه...واقعا گل کاشت
پارسا هم مثل محمد کنار دیوارهای خوشگل پارک یه عالمه عکس داره...
**********
ایشالله همیشه خوش باشید


به به به سلاااااااااااااااام
چشات خوشگل میبینه...مرررررررررررسی زهرایی...
گل کاشت اونم چه گلییییییییییی...
واقعااااااااااااااااً...چه خوب...آخه عکساشون کنار اون دیوارا خییییییییییییلی قشنگ میشه...
مرسی عزیزم و همچنین.
مام پارسا
11 خرداد 92 21:06
آره فرشته ...زهرا راس میگه...دلمون برای سه تایی با هم بودن تنگ شده...منتظرتیم تا زودتر بیای


من که خیلی دلم براتون تنگیده...در اسرع وقت میام پیشتون...جامو خالی بزاریدااااااااااااااااا.
مام پارسا
11 خرداد 92 21:08
راستی یه سر به وب پارسا بزن....به یه مسابقه وبلاگی دعوت شدی


چشششششششششششششششششششششششششششششم...الان میااااااااااااام.