سرماخوردگی محمد
توی این فصل سرما بیماری فراوونه،طفلکی بچه ها بیشتر از ما بزرگترهادر معرض بیماری قرار دارن،نی نی نازم از این قضیه مستثناء نبوده و عزیزکم سرمای بدی خورده بود،عزیزم به مدت 3 روز با تب(40 درجه) دست و پنجه نرم کرد و بالاخره با رفتن به دکترو خوردن دارو،غول بی شاخ و دم سرماخوردگی رو از وجود نازنینش بیرون کرد و الان داره دوره نقاهتشو می گذرونه.
عزیزم،الهی که من فدات بشم،از خدا می خوام که دیگه این غول بی شاخ و دم به سراغت نیادو دیگه تو رو آزار نرسونه.
انشاالله و به امید خدا
زمان بیدار شدن از خواب با تب 40 درجه
بعد از اینکه محمدم حالش بهتر شد برای اینکه روحیه اش بهتر بشه رفتیم خونه عرشیا کوچولو(پسر عموش)و اونجا بهش خیلی خوش گذشت چون که دوست نازنینش امین کوچولو هم اونجا بود،البته به خاطر اینکه هنوز حالش بهتر نشده بود کمی لجبازی می کرد ولی باز پسرم محمد بهترین شب خودشو بعد از روزهای سخت بیماریش گذروندو من هم از صحنه های بازیش عکس گرفتم.
امین و محمد
از راست:امین،محمد،عرشیا
محمد خیلی از تاب بازی می ترسید ولی من عزیزمو روی تاب گذاشتم تا یه خورده از ترسش از تاب کمتر بشه که همینم شد.
الهی که من قربونت برم عسلم که حالت رو به بهبوده،خدا رو شکر می کنم که حالت بهتر شده.
محمد،مهدی،عرشیا،یکتا،علیرضا،معین،امین