عزیزم،برای شیطنت دست به چه کارهایی که نمیزنی
سلام مروارید دلم،سلام نازنینم،خوبی عزیزم؟ظهرت به خیر.
میدونی تو این پستت چی میخوام بزارم؟نمیدونی؟پس خوب دقت کن،ببین و گوش کن تا برات بگم.
من چند روز پیش میخواستم نماز ظهر رو بخونم که محمد بر حسب علاقه ای که داره میخواست بیاد تو چادرم تا اونم مثلا نماز بخونه اونم تو چادر من،منم چون اینطوری برام سخت بود بهش قول دادم که وقتی نمازم تموم شد حتما بهش اجازه میدم که بیاد تو چادرم و نمازش رو بخونه اونم با کمال میل قبول کرد،وقتی که من نمازم تموم شد اونم بدون معطططططلی و بددددددو بدددددددو اومد تو چادر و مشغول خوندن نماز شد،علاوه بر خودش من هم باید به دستور عالیجناب دوباره نماز میخوندم البته این دفعه نماز خوندنم فرمالیته بود چون من نمازم رو خونده بودم،بگذریم،بعد از کشمکش با هم من راضیش کردم که خودش مشغول خوندن نماز شه البته تو چادر من که واااااااااااقعا دیدنی بود برای همین من از چند زاویه از این وروجک نمازخون عکس گرفتم که دیدنش خالی از لطف نیست.
برای دیدن عکسهای عزیز دل نماز خونم لطفا ادامه مطلب:
از خدای مهربون میخوام که تو رو در همه جا و همه حال حفظ کنه و همین نماز تو رو از هر بلایی دور نگه داره.
عزیزم،وقتی که بزرگ شدی و به سن تکلیف رسیدی ازت میخوام که اون موقع هم مثل الان همینطور به نماز خوندن اهمیت بدی تا همیشه در پناه همین نماز و خدای مهربون در امان باشی.
خدایا دوستت دارم به خاطر همه چی.
خدایا شکر میکنم تو رو به خاطر داده ها و نداده ها،زیرا داده هات نعمته و نداده هات حکمته.
خدایا شکرت به خاطر وجود دو فرشته آسمونی که به من عنایت کردی.